راز زندگی خواهران اولسن در هالیوود فاش شد: الیزابت اولسن، ستاره محبوب دنیای مارول، در یک گفتوگوی جنجالی اعتراف کرد که دوران کودکی پر هرج و مرجش چطور او را برای موفقیت در صنعت سینما آماده کرد. او میگوید خواهران مشهورش، مری کیت و اشلی، حق انتخابی در تماشای نمایشهای او نداشتند!
- روایت ناگفته الیزابت اولسن از کودکی پر سر و صدا، شهرت خانوادگی و قدرت «نه گفتن»
- زندگی زیر سقفی که همیشه نورافکن روی آن بود
- وقتی اسم خانوادگی دردسر میشود
- نه گفتن؛ درسی که مسیر زندگیاش را تغییر داد
- از بازیگری فرار کرد، اما بازیگری او را پیدا کرد
- شهرت خواهرانش کمک بود یا مانع؟
- کودکی شلوغ، اما خانوادهای محکم
- ستارهای که حالا مسیر خودش را دارد
الیزابت اولسن، که این روزها به واسطهی نقشآفرینی درخشانش به عنوان «واندا ماکسیموف» یا همان «اسکارلت ویچ»، به یکی از پرطرفدارترین بازیگران جهان تبدیل شده، همیشه یک سایهی بزرگ بالای سر خود داشته است: دو خواهر بزرگتر و بسیار مشهورش، مری کیت و اشلی اولسن.
در حالی که دوقلوهای اولسن در کودکی از شهرتی جهانی برخوردار بودند و امروز با امپراتوری مد و فشن خود به یک برند میلیاردی تبدیل شدهاند، الیزابت مسیر متفاوتی را پیمود. او اخیراً در مصاحبهای با نشریه «تایمز» از جزئیات عجیب زندگیاش در آن خانواده شلوغ و پرآوازه پرده برداشته است؛ جزئیاتی که نشان میدهد حتی یک خواهر کوچکتر هم میتواند بر ستارههای بزرگترش نفوذ داشته باشد!

روایت ناگفته الیزابت اولسن از کودکی پر سر و صدا، شهرت خانوادگی و قدرت «نه گفتن»
خیلیها الیزابت اولسن را با نقشهای درخشانش در جهان سینمایی مارول، مخصوصاً سریال پربازدید «وانداویژن»، میشناسند. چهرهای آرام، بااستعداد و کمحاشیه که ناگهان در دهه اخیر به یکی از جدیترین ستارههای هالیوود تبدیل شد. اما پشت این مسیر رؤیایی، داستانی طولانی، پیچیده و حتی گاهی خندهدار از کودکی و نوجوانی او وجود دارد؛ داستانی که خودش این روزها با صراحت بیشتری درباره آن حرف میزند.
الیزابت اولسن، خواهر کوچک مریکیت و اشلی اولسن – دوقلوهای معروف و افسانهای هالیوود – در گفتوگویی تازه با روزنامه The Times پرده از گوشههایی برداشته که شاید خیلیها تاکنون نشنیده بودند. از کودکیای که در سایه شهرت خواهران بزرگترش سپری شد تا تجربه بازیگری، فشارهای ناگفته، و مهمترین درسی که از خانوادهاش یاد گرفته: «قدرت نه گفتن».
او در بخشی از مصاحبه با لبخند میگوید:
«مریکیت و اشلی مجبور بودند تمام نمایشها، تئاترهای مدرسه و اجراهای رقصم را ببینند. انگار به اجبار محکوم شده بودند!»
این جمله ساده اما بامزه، شروعی بود برای بازگویی مسیری که از کودکی تا ستاره شدن طی کرده است؛ مسیری که نه به خاطر شهرت خانواده آسان بود، نه به خاطر فشار شهرت سختتر از حد معمول. بلکه یک ترکیب عجیب از هر دو.

نمایش اجباری: مری کیت و اشلی حق انتخاب نداشتند!
بزرگ شدن در خانهای که هر روز تحت تعقیب پاپاراتزیها و رسانهها بود، زندگی الیزابت را «پر هرج و مرج» توصیف میکند. اما او فاش کرد که یک راه برای اعمال قدرت بر خواهران میلیونر خود داشته است:
«من در تمام طول زندگیام، خواهرانم مری کیت و اشلی را مجبور میکردم که تمام نمایشها و اجراهای رقصم را ببینند و به تئاتر بروند!»
این اعتراف جنجالی نشان میدهد که حتی در اوج شهرت و ثروت خواهرانش، الیزابت توانسته بود یک فضای عادی و خانوادهمحور برای رشد استعداد خود ایجاد کند. او نیاز داشت که خواهرانش، که مرکز توجهات جهانی بودند، برای مدتی مجبور باشند در نقش «تماشاگر» و «حامی» او ظاهر شوند.
با این حال، الیزابت تأکید میکند که امروز، پس از ۱۵ سال کار مداوم در سینما، دیگر نیاز به استفاده از نام خانوادگیاش نیست و افزود: «ما صرفاً یک خانواده حامی هستیم و صحبت در مورد گذشته در این مرحله، بیربط به نظر میرسد.»
زندگی زیر سقفی که همیشه نورافکن روی آن بود
از همان سالهای ابتدایی کودکی، خانه خانواده اولسن چیزی شبیه یک صحنه بزرگ سینمایی بود. رفتوآمد خبرنگاران، حضور دائمی مدیر برنامهها، جلسات کاری، تمرینهای مداوم خواهرانش، سفرهای شغلی و البته آتش علاقه مردم به دوقلوهای دوستداشتنی تلویزیون.
الیزابت میگوید:
«خانه همیشه شلوغ بود. هیچوقت حس نکردم زندگی ما عادی است.»
اما نکته جالب اینجاست: برخلاف آنچه بسیاری تصور میکنند، الیزابت از همان ابتدا رؤیای بازیگری نداشت. درست است که از کودکی روی صحنههای کوچک مدرسه میایستاد، نمایش اجرا میکرد و میرقصید، اما خودش میگوید:
«وقتی در لسآنجلس بزرگ میشوی، بازیگری چیز خیلی معمولیای است. حتی گاهی به نظر میرسد انتخابش یک کار کلیشهای است.»
در واقع، او هیچوقت نمیخواست صرفاً «یکی دیگر از اولسنها» باشد. مسیر خودش را میخواست، شخصیت خودش را، و آیندهای که با نام خودش تعریف شود، نه سایهای از شهرت دیگران.

وقتی اسم خانوادگی دردسر میشود
الیزابت در مصاحبههای مختلف قبلاً گفته بود که در نوجوانی حتی تصمیم داشت نام خانوادگیاش را کنار بگذارد. او میگوید:
«آن زمان جدی فکر میکردم نام خانوادگیام را حذف کنم و فقط از نام میانیام، Chase، استفاده کنم. فقط میخواستم جدا دیده شوم.»
این تصمیم عجیب نبود. خواهران او در آن زمان نهفقط ستاره بودند، بلکه پدیده فرهنگی به حساب میآمدند. شهرتی عظیم که هر کودک دیگری را میتوانست تحتالشعاع قرار دهد.
الیزابت میگوید:
«نمیخواستم وقتی برای تست بازیگری میروم، واکنش کارگردانها فقط به شنیدن نام خانوادگیام باشد. میخواستم بر اساس توانایی خودم قضاوت شوم.»
شاید بسیاری ندانند اما بسیاری از مدیران انتخاب بازیگر در آن سالها، تنها به خاطر شباهت ظاهری یا نام خانوادگی پیشنهادهایی مطرح میکردند، نه به خاطر استعداد واقعی. همین موضوع باعث شد او برای مدتی کاملاً از بازیگری فاصله بگیرد.
نه گفتن؛ درسی که مسیر زندگیاش را تغییر داد
جالبترین بخش صحبتهایش اما جایی است که درباره یکی از مهمترین چیزهایی که از خواهرانش یاد گرفته حرف میزند:
«به یاد دارم که مریکیت و اشلی از همان نوجوانی یاد گرفتند که محکم “نه” بگویند. آنها این کلمه را جدا کردند و برایشان تبدیل به یک ابزار قدرت شد.»
او ادامه میدهد:
«برای یک زن، نه گفتن یک قدرت واقعی است. مردم همیشه میگویند “نه گفتن به مواد مخدر”، اما واقعیت این است که میتوانی هر وقت خواستی و به هر چیزی “نه” بگویی. و این فوقالعاده است.»
در دنیای سینما – بهخصوص برای زنان – توانایی گفتن «نه» همیشه یک چالش بوده است؛ چه در مواجهه با قراردادهای ناعادلانه، چه پیشنهادهای کاری که با ارزشها یا مسیر حرفهای فرد سازگار نیست، چه فشارهای ظاهری و زیبایی. شاید به همین دلیل است که الیزابت امروز اینقدر درباره این موضوع تأکید دارد.

از بازیگری فرار کرد، اما بازیگری او را پیدا کرد
الیزابت به عنوان کسی که در لسآنجلس بزرگ شده بود، کاملاً از فضای رقابتی و گاهی بیرحمانه بازیگری خبر داشت. خودش میگوید:
«همیشه فکر میکردم انتخاب بازیگری احمقانه است. همه میخواهند بازیگر شوند. پس چرا من باید یکی دیگر باشم؟»
اما واقعیت این بود: هر چه بیشتر از بازیگری فاصله میگرفت، بیشتر میفهمید هیچ چیز دیگری او را اینطور هیجانزده نمیکند.
در مدرسه شاگردی درسخوان و موفق بود، اما هیچ رشتهای همان شوری را ایجاد نمیکرد که تئاتر برایش داشت. نهایتاً تسلیم شد و این مسیر را با تمام وجود ادامه داد.
و نتیجه؟
ستارهای که امروز بسیاری او را نه «خواهر کوچک دوقلوهای اولسن»، بلکه یک بازیگر قدرتمند، جدی و صاحب سبک میشناسند.
شهرت خواهرانش کمک بود یا مانع؟
خیلیها فکر میکنند داشتن خواهرانی فوقستاره، مسیری کاملاً هموار را برای الیزابت رقم زده. اما او نظر دیگری دارد:
«ما خانوادهای حمایتگر هستیم، اما اینطور نبود که آنها به من بگویند چه کار کنم یا چهطور وارد بازیگری شوم.»
حتی وقتی از او پرسیدند آیا از خواهرانش مشورت گرفته، خیلی صریح گفت:
«نه. ما همیشه از هم حمایت میکنیم، اما هر کس مسیر خودش را دارد.»
در واقع، الیزابت از همان ابتدا مصر بود که هویت مستقل داشته باشد. این استقلال شاید دلیل اصلی موفقیت امروز اوست.

کودکی شلوغ، اما خانوادهای محکم
الیزابت میگوید کودکیاش نه معمولی بود و نه بیدردسر. میگوید:
«کودکیام پر از هرجومرج بود، اما خانوادهام همیشه کنارم بودند.»
این پشتیبانی خانوادگی – حتی با وجود مشغلههای سنگین خواهرانش – یکی از ستونهای اصلی زندگیاش شده است. او بارها تأکید کرده که بدون این حمایت، هرگز نمیتوانست در فضای سخت و رقابتی سینما دوام بیاورد.
ستارهای که حالا مسیر خودش را دارد
امروز، الیزابت اولسن یکی از بازیگران برجسته هالیوود است؛ بازیگری که بهخاطر حضور در نقشهای پیچیده و اجراهای متفاوتش مورد احترام کارگردانان و مخاطبان قرار گرفته. او با وجود خانوادهای فوقمعروف، توانست سایه شهرت دیگران را کنار بزند و هویت مستقل خودش را بسازد.
داستان او فقط روایت مسیر یک بازیگر نیست؛ بلکه نمونهای است از اینکه چطور یک انسان میتواند از زیر بار شهرت خانوادگی بیرون بیاید، خودش را پیدا کند، و مسیری کاملاً شخصی و قدرتمند بسازد.

