لیدی گاگا، خواننده و بازیگری که سالهاست روی صحنهها با لباسهای عجیب، اجراهای پرهیجان و آلبومهایی که تبدیل به فرهنگ عمومی شدهاند میدرخشد، این بار نه با ترانهای جدید یا فیلمی تازه، بلکه با روایت تکاندهندهای از فروپاشی روانی و تجربهای نزدیک به مرز مرگ روحی دوباره خبرساز شده است.

لیدی گاگا، ستارهای که جهان او را با لباسهای عجیب، موسیقی سنتشکن و اجراهای پرانرژی میشناسد، نقاب خود را کنار زده و از تاریکترین و ترسناکترین دوران زندگیاش پرده برداشته است. این خواننده و بازیگر برنده اسکار، در مصاحبهای صریح و بیپرده، جزئیات یک «فروپاشی روانی سایکوتیک» (Psychotic Break) را فاش کرد که او را تا مرز نابودی کامل پیش برد؛ دورانی که همزمان با فیلمبرداری بزرگترین موفقیت سینماییاش، «ستارهای متولد شده است» (A Star Is Born) رخ داد.
اعترافات گاگا، تصویری کاملاً متفاوت از زنی ارائه میدهد که روی فرش قرمز اسکار میدرخشید. او فاش کرد که در تمام طول ساخت آن فیلم تحسینشده، تحت درمان با داروی قوی «لیتیوم» بوده است.
گزارشی مفصل در مجله رولینگاستون نشان داد که پشت تصویر پرقدرت و بیرقیب گاگا، زنی ایستاده بود که در تنهایی کامل، با داروهای سنگین و بحران روانی، شبهای تاریک و هولناکی را پشت سر گذاشته است.
آنچه گاگا بازگو کرده صرفاً یک روایت سینمایی از سختی شهرت نیست؛ اعترافی است که نشان میدهد حتی بزرگترین ستارههای موسیقی دنیا هم گاهی زیر بار فشار، میشکنند.

👑 اوج شهرت، آغاز سقوط
همه چیز در سال ۲۰۱۷ شروع شد. لیدی گاگا در قله جهان ایستاده بود. او در حال بازی در فیلم «ستارهای متولد شده است» در کنار بردلی کوپر بود؛ نقشی که بعدها برای او جایزه اسکار را به ارمغان آورد. همزمان، او در تدارک تور جهانی عظیم آلبوم «جوآن» (Joanne) بود. فشار کاری، انتظارات رسانهها و تعهدات بیپایان، ترکیبی کشنده ساخت.
گاگا در گفتگو با مجله «رولینگ استون» اعتراف کرد که این دوره، یکی از شلوغترین و در عین حال سختترین دورههای زندگیاش بوده است. او فاش کرد:
«من “ستارهای متولد شده است” را با لیتیوم بازی کردم.»
لیتیوم یک داروی تثبیتکننده خلقوخوی بسیار قوی است که اغلب برای درمان اختلال دوقطبی و مانیا (شیدایی) استفاده میشود. اگرچه گاگا هرگز به طور عمومی تشخیص خاصی را اعلام نکرده، اما مصرف این دارو نشان میدهد که او در چه نبرد روانی عمیقی در پشت صحنه آن فیلم درگیر بوده است.

اما فروپاشی واقعی، درست پس از پایان فیلمبرداری رخ داد.
💔 «خواهرم دیگر مرا نمیشناخت»
در حالی که جهان منتظر اکران فیلم و آغاز تور جدیدش بود، لیدی گاگا در درون خود در حال فروپاشی بود. او به نقطهای رسید که دیگر خودش را نمیشناخت و بدتر از آن، نزدیکترین افراد زندگیاش نیز او را گم کرده بودند.
او یکی از تلخترین لحظات را اینگونه به یاد میآورد:
«یک روز خواهرم به من گفت: “من دیگر خواهرم را نمیبینم.”»
این جمله، زنگ خطری بود که گاگا را متوقف کرد. او فهمید که دیگر توان ادامه دادن ندارد. «و من تور را لغو کردم.»
لغو تور جهانی «جوآن» در فوریه ۲۰۱۸، میلیونها طرفدار را شوکه کرد. در آن زمان، دلیل رسمی «درد شدید» ناشی از بیماری «فیبرومیالژیا» اعلام شد، اما حالا گاگا فاش میکند که بحران بسیار عمیقتر و تاریکتر بوده است.
«یک روز بود که برای مراقبتهای روانپزشکی به بیمارستان رفتم. من نیاز به استراحت داشتم. نمیتوانستم هیچ کاری انجام دهم… من کاملاً در هم شکستم. واقعاً ترسناک بود.»

🆘 «فکر نمیکردم بهتر شوم»
عمق این فروپاشی برای ستارهای در سطح لیدی گاگا غیرقابل تصور بود. او که همیشه نماد قدرت و شکستن مرزها بود، حالا در بستری در بیمارستان روانپزشکی، با پایهایترین مفاهیم وجودی خود دست و پنجه نرم میکرد.
«دورهای بود که فکر نمیکردم بتوانم بهتر شوم… من واقعاً احساس میکنم خوششانسم که زندهام. میدانم که این ممکن است دراماتیک به نظر برسد، اما همه ما میدانیم که [این مسیر] چگونه میتواند به پایان برسد.»
این اعتراف به «خوششانس بودن برای زنده ماندن»، نشان میدهد که او تا چه حد به لبه پرتگاه نزدیک شده بود. این بحران، همزمان با دورانی بود که فیلم «ستارهای متولد شده است» آماده اکران میشد و جهان در حال ستایش او بود. این تضاد میان تصویر عمومی درخشان و واقعیت شخصی ویرانگر، فشار را صدچندان میکرد.

خوشبختانه، گاگا تحت درمانهای لازم قرار گرفت و زمانی که «ستارهای متولد شده است» در سال ۲۰۱۹ نامزد ۸ جایزه اسکار شد، او در وضعیت روانی بهتری قرار داشت و توانست روی صحنه برود و اسکار بهترین ترانه اورجینال را برای آهنگ «کمعمق» (Shallow) دریافت کند.
❤️ ناجی در تاریکی: «مایکل پولانسکی زندگیام را جدی گرفت»
بخشی از بهبودی گاگا، همانطور که خودش میگوید، مدیون ثبات عاطفیای است که در سالهای بعد پیدا کرد. او اعتبار زیادی برای نامزدش، مایکل پولانسکی، قائل است که در سال ۲۰۲۰ وارد زندگی او شد و به او کمک کرد تا دوباره خودش را پیدا کند.
گاگا معتقد است پولانسکی او را نه به عنوان «لیدی گاگا» ستاره پاپ، بلکه به عنوان «استفانی» (نام واقعیاش) دید.

«عاشق کسی بودن که به “منِ واقعی” اهمیت میدهد، تفاوت بسیار بزرگی ایجاد کرد.»
او توضیح میدهد که این رابطه او را مجبور کرد با خودش روبرو شود: «چطور یاد میگیری با کسی خودت باشی، وقتی نمیدانی چطور با هیچکس خودت باشی؟»
گاگا میگوید پولانسکی دید که او چقدر از آن چیزی که باید باشد، فاصله گرفته است.
«او میخواست از من مراقبت کند. و من هرگز اینگونه دوست داشته نشده بودم. زندگی من برای او جدی بود. یک مهمانی نبود. او به من کمک کرد تا ببینم زندگی من با ارزش است.»

🎭 وحشت روی صحنه: «دیگر معتاد آدرنالین نیستم»
لیدی گاگا اکنون خود را «فردی سالم و کامل» میداند، اما این به معنای پایان چالشها نیست. او که دهههاست در حال اجرای موسیقی است، اعتراف میکند که رابطهاش با کار و صحنه به کلی تغییر کرده است.
او در ماههای اخیر مشغول اجرای تور «ضرب وشتم» (Mayhem) بوده است؛ اجرایی پر از رقصهای پیچیده و بازخوانی بزرگترین آهنگهایش. با این حال، او دیگر آن هیجانسوار سابق نیست.
«من دیگر معتاد آدرنالین نیستم. قبلاً عاشق آن احساس بودم.»
او توصیف تکاندهندهای از دقایق ابتدایی هر نمایش ارائه میدهد:
«همه طرفداران را میبینم، در این لباس بزرگ هستم، موسیقی خیلی بلند است و همه چیز بسیار دراماتیک است… و به مدت ۹۰ ثانیه، باید خودم را از یک حمله پانیک (وحشتزدگی) بیرون بکشم.»

گاگا میگوید این احساس وحشت برای دو آهنگ اول نمایش با او میماند و تنها زمانی که تمرینات و شرطیسازیاش آغاز میشود، میتواند آرام بگیرد. این نشان میدهد که سایههای آن دوران سخت، همچنان گاهی پدیدار میشوند، اما او اکنون ابزارهای مقابله با آنها را دارد.
😂 خنده به شکست: واکنش عجیب گاگا به «جوکر ۲»
شاید بزرگترین گواه بر تغییر دیدگاه و سلامت روان لیدی گاگا، واکنش او به یکی از بزرگترین شکستهای حرفهای اخیرش باشد. او در سال ۲۰۲۴ در کنار واکین فینیکس در فیلم مورد انتظار «جوکر: جنون مشترک» (Joker: Folie à Deux) بازی کرد. فیلمی که هم از سوی منتقدان و هم از سوی تماشاگران با واکنشهای بسیار ضعیف و فروش ناامیدکنندهای در گیشه مواجه شد.
وقتی از او در مورد این شکست سوال شد، گاگا پاسخی غافلگیرکننده داد:
«اینطور نبود که بیتفاوت باشم… خندهدار است، تقریباً عصبی میشوم که واکنشم را بگویم. اما حقیقت این است که وقتی [انتقادات] شروع شد، من شروع کردم به خندیدن. چون اوضاع داشت خیلی افسارگسیخته میشد.»

او ادامه داد: «وقتی زمان میبرد تا چیزی فروکش کند، میتواند کمی دردناکتر باشد. فقط به این دلیل که من بخش زیادی از خودم را وقف آن کرده بودم.»
این خنده در برابر شکست، نشاندهنده زنی است که دیگر موفقیت یا شکست حرفهای را با مرگ و زندگی گره نمیزند. کسی که جهنم واقعی را تجربه کرده است، فروپاشی کامل روانی را پشت سر گذاشته و «شانس آورده که زنده است»، دیگر شکست در گیشه سینما برایش یک تراژدی نیست، بلکه شاید فقط یک کمدی تلخ باشد.

