افشاگری جنجالی وکیل ملیکا پارسادوست از پرونده پژمان جمشیدی و DNA ثبت شده متهم؛ زلزله در سینما

پرونده‌ای که ابتدا یک زمزمه مبهم بود، حالا تبدیل شده به یکی از بمب‌های رسانه‌ای تاریخ سینمای ایران؛ پرونده‌ای که نام «پژمان جمشیدی» را ـ چهره محبوب فوتبال و سوپراستار سال‌های اخیر سینما ـ در مرکز طوفانی قرار داده که هنوز دقیقه‌ای از التهابش کم نشده است.

مجله زیبایی و پزشکی درمالیدی
زمان خواندن 22 دقیقه

ندا شمس، وکیل شاکی پرونده پژمان جمشیدی، سکوت را شکست و با جزئیاتی که منتشر کرد، آتش ماجرا را شعله‌ورتر ساخت. او نه تنها گزارش دقیق پزشکی قانونی را تشریح کرد، بلکه از وجود یک نفر سوم گفت؛ شخصی که به گفته شمس نقش او در آینده «پرونده را تکمیل خواهد کرد».

پرونده‌ای که ابتدا یک زمزمه مبهم بود، حالا تبدیل شده به یکی از بمب‌های رسانه‌ای تاریخ سینمای ایران؛ پرونده‌ای که نام «پژمان جمشیدی» را ـ چهره محبوب فوتبال و سوپراستار سال‌های اخیر سینما ـ در مرکز طوفانی قرار داده که هنوز دقیقه‌ای از التهابش کم نشده است.

این گزارش، روایت بازنویسی‌شده، کامل و طولانی ماجراست؛ روایتی که لایه‌های پنهان این پرونده را کنار می‌زند.

جنجالی‌ترین معمای سال: آیا «سوپراستار محبوب» متجاوز است؟ | نقش مرموز نفر سوم در پرونده پژمان جمشیدی!

سکوت قانونی شکسته شد: در حالی که شایعات تبرئه پژمان جمشیدی سینما و فضای مجازی را فرا گرفته، وکیل «ملیکا»، شاکی پرونده، با ارائه جزئیات تکان‌دهنده‌ای از «آسیب‌های شدید با جسم سخت» و «حضور DNA متهم روی بدن شاکی»، تأکید کرد که پرونده نه تنها بسته نشده، بلکه پای نفر سوم به میان آمده است. آیا پیشنهاد ۵۰ میلیاردی برای سکوت واقعیت دارد؟

زلزله ۸ ریشتری در سینما و ورزش ایران؛ در حالی که وکلای پژمان جمشیدی تلاش می‌کردند با تکیه بر «نقض حکم در تجدیدنظر» و «سفر به کانادا» آب را بر آسیاب شایعات بریزند، افشاگری‌های بی‌سابقه وکیل شاکی (ملیکا پارسادوست) تمام معادلات را به هم ریخت. از تأیید وجود DNA متهم روی بدن قربانی تا نقش مرموز یک «نفر سوم» و پیشنهاد نجومی ۵۰ میلیارد تومانی برای رضایت؛ این گزارش کامل‌ترین و جنجالی‌ترین روایت از پرونده‌ای است که خواب را از چشم اهالی سینما ربوده است.

پرونده پژمان جمشیدی، ستاره پولساز سینما و بازیکن سابق تیم ملی، حالا از مرز یک شایعه زرد عبور کرده و به یک درام جنایی-قضایی تمام‌عیار تبدیل شده است. ماجرایی که با شکایت دختری جوان به نام «ملیکا» با اتهام سنگین «تجاوز به عنف» آغاز شد، اکنون با ورود مستندات علمی پزشکی قانونی و بازگشت ناگهانی جمشیدی به ایران، وارد فاز سرنوشت‌ساز خود شده است.

پرونده پژمان جمشیدی، بازیگر و فوتبالیست سابق تیم ملی، همچنان به جنجالی‌ترین و پرحاشیه‌ترین موضوع روز ایران تبدیل شده است. این پرونده که با شکایت یک دختر جوان بازیگر تازه‌کار به نام ملیکا پارسادوست با اتهام «تجاوز یا زنای به عنف» آغاز شد، حالا با اظهارات متناقض وکلای دو طرف و شایعاتی مبنی بر فرار جمشیدی از کشور و سپس بازگشت ناگهانی، وارد یک فاز پر رمز و راز شده است.

در جدیدترین پرده از این درام قضایی-رسانه‌ای، ندا شمس، وکیل ملیکا، در یک مصاحبه ویدئویی، تمام ادعاها و شایعات مطرح شده از سوی وکلای جمشیدی را رد کرد و با ارائه مستندات محرمانه، به صورت مستقیم، بر علیه روایتی که تلاش دارد تا ستاره سینما را تبرئه شده معرفی کند، موضع گرفت.

سند انکارناپذیر؛ DNA و گزارش هولناک پزشکی قانونی

جنجالی‌ترین بخش این پرونده، جنگ روایت‌ها بر سر گزارش پزشکی قانونی بود. در حالی که تیم دفاعی جمشیدی مدعی بود پزشکی قانونی ادعای تجاوز را رد کرده، ندا شمس، وکیل ملیکا، در مصاحبه‌ای آتشین با «هشت شب»، پرده از واقعیت‌های تلخ گزارش برداشت.

پزشکی قانونی؛ جایی که «شهرت» رنگ می‌بازد باید توجه داشت که در پرونده‌های تجاوز، زمان، حکمِ طلا را دارد. وکیل شاکی با تأکید بر انتقال فوری ملیکا به پزشکی قانونی، در واقع به نکته‌ای کلیدی اشاره کرده است. معمولاً در چنین پرونده‌هایی، متهمان روی گذشت زمان و از بین رفتن آثار جرم حساب باز می‌کنند، اما در این پرونده خاص، سرعت عمل شاکی و ثبت دقیق جراحات، راه فرار را دشوار کرده است. وقتی گزارش پزشکی قانونی از واژگانی مثل «کبودی‌های وسیع» و «پارگی ناشی از فشار» استفاده می‌کند، دیگر نمی‌توان ماجرا را یک رابطه دوستانه یا توافقی جلوه داد. این گزارش‌ها نشان می‌دهد که مقاومتی جدی صورت گرفته و خشونت اعمال شده، فراتر از یک درگیری ساده بوده است.

دی‌ان‌اِی؛ شاه‌کلید قفل پرونده اهمیت ثبت DNA در این پرونده را نمی‌توان نادیده گرفت. در بسیاری از پرونده‌های مشابه که به دلیل «فقدان ادله کافی» مختومه می‌شوند، نبودِ مدرک بیولوژیک دست قضات را می‌بندد. اما حالا که وکیل شاکی رسماً اعلام کرده نمونه‌های ژنتیکی پژمان جمشیدی روی بدن و لباس شاکی ثبت شده است، استراتژی دفاعی وکلای جمشیدی باید از «انکار کلی رابطه» به سمت «اثبات رضایت» تغییر کند؛ تغییری که با وجود گزارش خشونت‌آمیز پزشکی قانونی، کاری بسیار دشوار و شاید غیرممکن باشد. این مدرک علمی، همان برگ برنده‌ای است که ملیکا پارسادوست را در برابر تیم حقوقی قدرتمند سوپراستار، سرپا نگه داشته است.

«جسم سخت» و آثار خشونت

ندا شمس با رد ادعاهای رسانه‌ای مبنی بر تبرئه پزشکی، توضیح داد که زبان پزشکی قانونی، زبان حقوقی نیست، بلکه زبانِ دقیقِ علمی است. او فاش کرد:

«پزشکی قانونی در گزارش خود به صراحت نوشته است که جسم سختی وارد شده، خراش‌ها و آسیب‌های جدی ایجاد شده، کبودی و تورم مشهود است و تمام این‌ها با شدت و اعمال زور انجام گرفته است.»

این اظهارات خط بطلانی است بر ادعای «رابطه با رضایت» یا «عدم وقوع حادثه». وکیل شاکی تأکید کرد که این‌ها یافته‌های علمی است که نشان‌دهنده وقوع یک درگیری و آسیب جسمانی شدید به موکلش است.

بمب خبری: ثبت DNA متهم روی بدن شاکی

اما ضربه نهایی وکیل شاکی، افشای نتیجه آزمایش ژنتیک بود. شمس با قاطعیت اعلام کرد:

«علاوه بر گزارش آسیب‌شناسی، بحث DNA هم مطرح است. DNA متهم (پژمان جمشیدی) بر روی بدن شاکیه (ملیکا) وجود داشته و ثبت شده است. همه این موارد در پرونده منعکس شده و ما منتظر رأی دادگاه هستیم.»

این مدرک، راه را برای هرگونه انکار حضور یا تماس فیزیکی می‌بندد و پرونده را در موقعیت بسیار حساسی قرار می‌دهد.

زمان طلایی شکایت: «همان روز حادثه»

یکی از تاکتیک‌های دفاعی معمول در پرونده‌های تجاوز، زیر سوال بردن زمان شکایت است. وکیل جمشیدی مدعی شده بود که موکلش زودتر شکایت کرده است. اما ندا شمس با رد «صددرصد کذب» این ادعا، تاریخ دقیق را افشا کرد:

«حادثه در اول اردیبهشت ۱۴۰۴ رخ داد و شکایت دقیقاً در همان روز ثبت شد. ملیکا به دلیل وضعیت روحی ویران و ناتوانی جسمی در حرکت، توسط اهالی و مدیر ساختمان آتی‌ساز به پزشکی قانونی منتقل شد. اگر تأخیری بود، آثار جرم از بین می‌رفت، اما اقدام فوری باعث ثبت تمام مستندات شد.»

معمای «نفر سوم» و دامِ آتی‌ساز

چگونه دختری که ساکن تهران نبود، سر از خانه سوپراستار سینما درآورد؟ روایت‌های اولیه حاکی از فریب خوردن ملیکا با وعده بازیگری بود، اما حالا پای یک «نفر سوم» به میان آمده است.

نقش مخرب «واسطه‌های سینمایی» اشاره به نفر سوم، پرده از یک معضل بزرگتر در سینمای زیرزمینی ایران برمی‌دارد: «واسطه‌ها». این افراد که معمولاً خودشان چهره‌های کمتر شناخته‌شده اما مورد اعتماد سلبریتی‌ها هستند، نقش پل ارتباطی را بازی می‌کنند تا پای ستاره اصلی گیر نباشد. اگر این نفر سوم یک زن باشد (که شایعات به آن اشاره دارند)، سناریوی «اغفال» بسیار پیچیده‌تر می‌شود. دختری شهرستانی که به هوای تست بازیگری به تهران آمده، وقتی می‌بیند یک خانم دیگر هم در قرار حضور دارد، احساس امنیت کاذب می‌کند و راحت‌تر به دام می‌افتد. احضار و بازجویی از این فرد می‌تواند ثابت کند که آیا این یک قرار کاری بوده که به بیراهه رفته، یا یک تله‌ی از پیش طراحی شده برای سوءاستفاده از دختران جوان؟

سکوت سنگین برج‌های آتی‌ساز انتخاب مکان جرم نیز در نوع خود قابل تامل است. برج‌های آتی‌ساز که محل سکونت بسیاری از چهره‌های هنری و ورزشی است، با سیستم امنیتی و لابی‌مَن‌های ۲۴ ساعته، فضایی ایزوله ایجاد می‌کند. اینکه ملیکا چگونه توانسته با آن وضعیت جسمی و روحی از واحد خارج شود و همسایگان یا مدیریت ساختمان را باخبر کند، نشان‌دهنده عمق فاجعه است. وکیل پرونده تأکید کرده که مدیر ساختمان در انتقال او به پزشکی قانونی نقش داشته؛ این یعنی شهادت کارکنان برج آتی‌ساز نیز یکی دیگر از مستندات سنگین علیه پژمان جمشیدی در دادگاه خواهد بود.

سناریوی ۱۳ روزه

برخلاف شایعاتی که از رابطه ۷-۸ ماهه یا رفت‌وآمد مکرر ملیکا به خانه جمشیدی خبر می‌دادند، وکیل پرونده اعلام کرد که کل ماجرا در عرض ۱۳ روز اتفاق افتاده است. ملیکا رزومه و نمونه‌کارهای خود را برای جمشیدی ارسال می‌کند (کاری رایج میان بازیگران تازه‌کار). جمشیدی تماس می‌گیرد و وعده حضور در پروژه جدید را می‌دهد.

نقش مرموز نفر سوم

ندا شمس در بخشی از صحبت‌هایش کدی داد که می‌تواند کلید حل پرونده باشد:

«البته نفر سومی هم در این ماجرا بوده… اما فعلاً نمی‌خواهم وارد جزئیات شوم.»

آیا این نفر سوم همان زنی است که ملیکا ادعا کرده بود او را فریب داده و همراه جمشیدی به خانه برده است؟ یا واسطه‌ای است که قرار ملاقات را تنظیم کرده؟ حضور این شخص می‌تواند اتهام را از یک جرم فردی به یک «نقشه سازمان‌یافته» تغییر دهد.

پیشنهاد ۵۰ میلیاردی به ملیکا پارسادوست برای خریدن آبرو

در کنار جنگ حقوقی، جنگ روانی و مالی سنگینی در جریان بوده است. ملیکا و مادرش در مصاحبه‌ای تکان‌دهنده با روزنامه «هم‌میهن» از فشارهای عجیب برای گرفتن رضایت پرده برداشتند.

سیاست «چماق و هویج» برای اخذ رضایت رقم ۵۰ میلیارد تومان، عددی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. این مبلغ نجومی نشان می‌دهد که طرف مقابل تا چه حد از نتیجه دادگاه و آبروریزی احتمالی وحشت دارد. تحلیلگران حقوقی معتقدند که پیشنهاد چنین مبالغی، خود نوعی «اقرار ضمنی» به گناه است. اگر کسی بی‌گناه باشد، چرا باید حاضر شود نیمی از ثروت زندگی‌اش را برای رضایت شاکی بدهد؟ خانواده ملیکا ادعا می‌کنند که این پیشنهادها ابتدا با زبان نرم و واسطه‌گری دوستان مشترک آغاز شد و وقتی نتیجه نداد، جای خود را به تهدیدهای غیرمستقیم و فشار روانی داد.

تبعات ردِ پول؛ جنگ نابرابر رد کردن پیشنهاد ۵۰ میلیاردی توسط دختری که تازه وارد دنیای بازیگری شده و شاید از نظر مالی در مضیقه باشد، شجاعت زیادی می‌طلبد. این تصمیم نشان می‌دهد که انگیزه شاکی، فراتر از مسائل مالی است. اما همین مقاومت باعث شده تا فشارها از کانال‌های دیگری وارد شود؛ از جمله تلاش برای بایکوت کردن او در پروژه‌های هنری و تخریب وجهه او در بین اهالی سینما. ملیکا حالا نه تنها با پژمان جمشیدی، بلکه با شبکه قدرتمندی از حامیان مالی و دوستان او می‌جنگد که نمی‌خواهند ماشین پول‌سازی‌شان متوقف شود.

«چقدر بدهم ساکت شوی؟»

شاکی پرونده مدعی است که جمشیدی و اطرافیانش بارها پیشنهادهای مالی سنگین ارائه کرده‌اند. او می‌گوید:

«همین هفته پیش که او را بازداشت کردند، پیشنهادهای میلیاردی دادند. خودش چند بار گفت چقدر بدهم تا رضایت بدهید؟ حتی پیشنهاد ۵۰ میلیارد تومانی مطرح شد، اما ما قبول نکردیم.»

تهدید و تطمیع

خانواده شاکی می‌گویند در این مدت نه تنها با پیشنهاد پول، بلکه با فشارهای روانی و تماس‌های مکرر از سوی دوستان و وکلای متهم روبرو بوده‌اند. ملیکا می‌گوید: «نمی‌خواهم انتقام بگیرم، اما می‌خواهم این رویه تمام شود. اگر من سکوت کنم، فردا نوبت دختری دیگر است.»

فرار به کانادا یا سفر خانوادگی؟

آزادی پژمان جمشیدی با وثیقه سنگین (که گفته می‌شود ۵ میلیارد تومان بوده و سپس تشدید شده) و خروج بلافاصله او از کشور، جامعه را در شوک فرو برد.

عکس‌های جنجالی؛ بنزین روی آتش خشم عمومی انتشار تصاویر پژمان جمشیدی در کانادا با لبخند و ظاهری آرام، در حالی که در ایران پرونده‌ای با اتهام تجاوز دارد، خشم بسیاری از کاربران را برانگیخت. افکار عمومی این تصاویر را نوعی دهن‌کجی به شاکی و سیستم قضایی تعبیر کردند. سوال اصلی این بود: چگونه فردی با وثیقه سنگین در پرونده جنایی، می‌تواند پاسپورت بگیرد و از گیت فرودگاه عبور کند؟ اگرچه وکیل او می‌گوید منع قانونی نداشته، اما از نظر روانی، این سفر ضربه بزرگی به وجهه مردمی جمشیدی زد و او را از جایگاه یک «قهرمان مردمی» به یک «سلبریتی بی‌تفاوت» تنزل داد.

استراتژی بازگشت؛ فرار به جلو؟ بازگشت جمشیدی البته یک حرکت هوشمندانه حقوقی بود. اگر او برنمی‌گشت، وثیقه میلیاردی‌اش ضبط می‌شد و حکم غیابی سنگینی انتظارش را می‌کشید که راه بازگشت را برای همیشه می‌بست. او با بازگشتش سعی کرد این پیام را مخابره کند که «من بی‌گناهم و ترسی ندارم». اما منتقدان می‌گویند این بازگشت نه از سر شجاعت، بلکه به خاطر اطمینان از لابی‌های پشت پرده و شاید تغییر روند پرونده در غیابش بوده است. دفاعیه صوتی او نیز تلاشی برای بازیابی پایگاه اجتماعی‌اش در بین هواداران دوآتشه بود، هرچند که کامنت‌های فضای مجازی نشان می‌دهد اعتماد عمومی به او ترک برداشته است.

جنجال تصاویر کانادا

انتشار عکس‌های جمشیدی در کانادا، شایعه «فرار همیشگی» او را تقویت کرد. منتقدان می‌پرسیدند چطور متهمی با چنین پرونده سنگینی ممنوع‌الخروج نشده است؟ سخنگوی قوه قضاییه نیز در پاسخ به این سوال ابراز بی‌اطلاعی کرده بود که بر ابهامات افزود.

بازگشت ناگهانی و دفاعیه صوتی

اما درست دو هفته بعد، جمشیدی به تهران بازگشت. او پیش از بازگشت با انتشار یک فایل صوتی بغض‌آلود گفت:

«من فرار نکردم. ایران تنها جایی است که به آن تعلق دارم. حتی اگر گناهی کرده باشم (که نکرده‌ام)، فقط در دادگاه ایران پاسخگو خواهم بود. به کشورم برمی‌گردم و حقم را می‌گیرم.»

او و خانواده‌اش مدعی هستند که این سفر تنها برای دیدار با پدر و برادرش بوده که سال‌ها آن‌ها را ندیده بود و حالا برای دفاع از خود بازگشته است.

در دادگاه چه می‌گذرد؟ جنگ وکیل‌ها

وضعیت حقوقی پرونده بسیار پیچیده است. در حالی که افکار عمومی منتظر حکم نهایی است، وکلای دو طرف روایت‌های کاملاً متضادی از روند دادگاه ارائه می‌دهند.

تکنیک حقوقی: تغییر اتهام از «زنای به عنف» به «رابطه نامشروع» جنگ اصلی وکلا در حال حاضر بر سر عنوان مجرمانه است. تمام تلاش تیم حقوقی پژمان جمشیدی این است که اتهام را از «تجاوز» (که مجازاتش اعدام است) به «رابطه نامشروع» (که مجازاتش شلاق و تبعید است) تقلیل دهند. آن‌ها سعی دارند با استناد به اینکه ملیکا خودش سوار ماشین شده یا به خانه رفته، عنصر «زور و اجبار» را زیر سوال ببرند. اما وکیل شاکی با تکیه بر گزارش پزشکی قانونی که «آثار ضرب و جرح» را تأیید کرده، به شدت در مقابل این سناریو ایستاده است. وجود جراحت، خط بطلانی بر هرگونه ادعای رضایت است.

لابی‌های پنهان و فشارهای بیرونی حضور چهره‌های ورزشی مثل فرزاد حاتمی در راهروهای دادگاه و صحبت با قاضی، شائبه تلاش برای اعمال نفوذ را تقویت کرده است. در پرونده‌های سلبریتی‌محور، همیشه خطر تأثیرگذاری محبوبیت متهم بر روند دادرسی وجود دارد. وکیل شاکی با رسانه‌ای کردن جزئیات پرونده، در واقع سعی دارد یک «نظارت عمومی» ایجاد کند تا هزینه هرگونه لابی‌گری یا ماست‌مالی کردن پرونده را برای طرف مقابل بالا ببرد. او می‌داند که تنها راه پیروزی در برابر این غول رسانه‌ای، شفافیت و کشاندن جنگ به صحن افکار عمومی است.

روایت وکیل جمشیدی: «اتهام تجاوز رد شد»

علی محمدزاده، وکیل جمشیدی، مدعی است که اتهام «زنای به عنف» (تجاوز) در دادگاه تجدیدنظر نقض شده و اتهام به موارد خفیف‌تری (مادون زنا) تغییر یافته است. او دلیل آزادی موکلش با وثیقه را همین موضوع می‌داند و معتقد است پرونده به زودی مختومه می‌شود.

روایت وکیل شاکی: «هیچ کس تبرئه نشده»

در مقابل، ندا شمس این ادعا را بازی رسانه‌ای می‌داند. او می‌گوید:

«هنوز حتی دادگاه کیفری یک (بدوی) هم رأی نداده، چه رسد به تجدیدنظر و دیوان عالی! پرونده کاملاً باز است. تحقیقات ادامه دارد و چندین مطلع احضار شده‌اند. تا زمانی که حکم قطعی صادر نشود، صحبت از تبرئه فریب افکار عمومی است.»

همچنین حضور فرزاد حاتمی (فوتبالیست سابق) در روز دادگاه و صحبت او با قاضی پرونده، نشان می‌دهد که لابی‌های پشت پرده و حساسیت روی این پرونده بسیار بالاست.

حمله خواهرانه و دفاع از حیثیت

در این میان، جنگ در فضای مجازی هم بالا گرفت. مامک جمشیدی، خواهر پژمان، با انتشار استوری‌هایی تند، شاکی را هدف قرار داد. او نوشت:

«مادر این دختر ادعا کرده بود دخترش ۶ ماه افسرده و خانه‌نشین بوده، اما این دختر در تمام این مدت در حال خوش‌گذرانی بوده و اسنادش موجود است. بعد از شکایت پیجش را بست تا مظلوم‌نمایی کند.»

ملیکا نیز در پاسخ، انتشار تصاویر خصوصی‌اش توسط هواداران و نزدیکان جمشیدی را محکوم کرد و آن را تلاش برای ترور شخصیت دانست: «قضاوت‌های عجولانه زندگی مرا نابود کرد. من برای دفاع از شرفم ایستاده‌ام.»

قربانی‌نکوهی؛ سلاح همیشگی در برابر زنان واکنش خواهر پژمان جمشیدی، نمونه بارز پدیده «قربانی‌نکوهی» است. استراتژی این است: اگر نمی‌توانی اتهام را رد کنی، شخصیت شاکی را ترور کن! اشاره به «خوش‌گذرانی» یا «فعالیت در اینستاگرام»، تلاشی است برای اینکه به جامعه القا کنند دختری با این سبک زندگی، نمی‌تواند قربانی تجاوز باشد. این در حالی است که تجاوز، جرمی علیه تمامیت جسمانی است و هیچ ارتباطی به سبک زندگی، پوشش یا فعالیت‌های قربانی در فضای مجازی ندارد.

جنگ سایبری؛ ارتش فن‌پیج‌ها علیه یک دختر تنها ملیکا پارسادوست این روزها نه تنها با تیم حقوقی جمشیدی، بلکه با ارتش سایبری هواداران او نیز می‌جنگد. دایرکت‌های تهدیدآمیز، فحاشی‌های رکیک و انتشار عکس‌های خصوصی‌اش، فشاری خردکننده بر او وارد کرده است. اما در سمت دیگر، فعالان حقوق زنان و بخشی از جامعه که از مصونیت آهنین سلبریتی‌ها خسته شده‌اند، پشت سر او ایستاده‌اند. این پرونده حالا به نمادی از مبارزه با «فرهنگ سکوت» در سینمای ایران تبدیل شده است؛ جایی که سال‌هاست صدای قربانیان زیر صدای تشویق هواداران گم می‌شود.

سوپراستار در لبه پرتگاه

پرونده پژمان جمشیدی اکنون در حساس‌ترین نقطه خود قرار دارد.

  • از یک سو: مستندات علمی پزشکی قانونی و DNA، کفه ترازو را به نفع شاکی سنگین کرده است.
  • از سوی دیگر: بازگشت داوطلبانه جمشیدی، نفوذ و محبوبیت او، و ادعای وکلایش مبنی بر تغییر عنوان اتهامی، امیدهایی برای تبرئه او ایجاد کرده است.

آیا «نفر سوم» احضار خواهد شد؟ آیا پیشنهاد ۵۰ میلیاردی در دادگاه ثابت می‌شود؟ و نهایتاً، آیا پژمان جمشیدی می‌تواند از بزرگترین رسوایی اخلاقی دهه اخیر سینمای ایران جان سالم به در ببرد یا سرنوشتی تلخ در انتظار «پسر خوب» سینماست؟

آنچه مسلم است، این پرونده دیگر با «کدخدامنشی» حل نخواهد شد. جامعه ایران منتظر اجرای عدالت است؛ چه برای دختری که مدعی است روح و جسمش لگدمال شده، و چه برای ستاره‌ای که می‌گوید قربانی یک پاپوش بزرگ شده است.

این خبر با دریافت جزئیات جدید از دادگاه به‌روزرسانی خواهد شد…

امتیاز شما به این مطلب: 
۵

امتیاز شما :

به اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *