آرایش نوستالژیک دهه هفتاد: وقتی یک رژ لب، فقط یک رژ لب نبود

آرایش نوستالژیک دهه هفتاد: وقتی یک رژ لب، فقط یک رژ لب نبود

آرایش نوستالژیک دهه هفتاد و آن هیجان خالص کشف یک محصول جدید را به خاطر دارید؟ این مقاله به صورت عمیق بررسی می‌کند که چرا با وجود فرمولاسیون‌های پیشرفته‌تر و تنوع بی‌نظیر امروزی، آن احساس شیرین و منحصربه‌فرد دیگر تکرار نمی‌شود.

مجله زیبایی و پزشکی درمالیدی
زمان خواندن 21 دقیقه

آرایش نوستالژیک دهه هفتاد و آن هیجان خالص کشف یک محصول جدید را به خاطر دارید؟ اما فکر کرده‌اید که چرا آرایش جدید همان حس اشتیاق قدیم را در شما زنده نمی‌کند؟ این مقاله به صورت عمیق بررسی می‌کند که چرا با وجود فرمولاسیون‌های پیشرفته‌تر و تنوع بی‌نظیر امروزی، آن احساس شیرین و منحصربه‌فرد دیگر تکرار نمی‌شود. ما به دنیای روانشناسی مصرف‌کننده، فرهنگ اینفلوئنسرها و اشباع بی‌امان بازار سفر می‌کنیم تا بفهمیم چگونه لذت ساده و شخصی آرایش، جای خود را به یک نمایش بی‌پایان داده است و چگونه می‌توان آن ارتباط گمشده را دوباره پیدا کرد.

اولین عشق من به یک پالت سایه چشم را به خوبی به یاد دارم. پالت Skull Shadow Box از برند Urban Decay که در دهه ۷۰ عرضه شد. با آن بسته‌بندی نقره‌ای پر زرق و برق و جمجمه فومی بامزه‌اش، داستانی را روایت می‌کرد که می‌توان آن را «جسورانه و التقاطی» توصیف کرد. اما رنگی که قلب مرا تسخیر کرد، “Cherry” بود؛ یک صورتی پاستلی با ذرات میکرو گلیتر نقره‌ای که بارها و بارها آن را تا رسیدن به فلز کف پالت استفاده کردم. کارم به جایی رسیده بود که پالت را فقط برای داشتن دوباره همان یک رنگ، مجدداً می‌خریدم.

در آن دوران، به عنوان یک نوجوان در شهری که هنوز فروشگاه‌های بزرگ و زنجیره‌ای لوازم آرایشی نداشت، تمام عیدی‌های نوروز و پول‌ توجیبی‌هایم را جمع می‌کردم. برای پیدا کردن محصولات خاص و خارجی، باید کلی می‌گشتیم تا مغازه‌ای را پیدا کنیم که آن را به صورت محدود وارد کرده باشد، یا به یکی از آشنایان که قصد سفر داشت سفارش می‌دادیم. هفته‌ها و گاهی ماه‌ها انتظار برای رسیدن یک محصول کوچک، آن را به گنجی گران‌بها تبدیل می‌کرد.

حالا، به عنوان یک میکاپ آرتیست حرفه‌ای در دهه سوم زندگی‌ام، به سطحی از دسترسی به محصولات رسیده‌ام که نسخه جوان‌ترم تنها می‌توانست در رویاهایش ببیند. کیت آرایشی من مملو از محصولات است، کشوهایم از پالت‌های رنگارنگ لبریز شده‌اند و هر رنگ و فرمولی که روزی آرزویش را داشتم، اکنون در اختیار دارم. با این حال، چیزی کم است. دیگر آن هیجان وصف‌ناپذیر و آن حس شیرین را هنگام باز کردن یک محصول جدید تجربه نمی‌کنم.

در واقع، وقتی اخیراً کل مجموعه آرایشی‌ام را مرتب و خلوت می‌کردم، متوجه شدم که به جز محصولات ضروری و تکراری مانند ریمل، پرایمر و مداد ابرو، تنها چند محصول انگشت‌شمار در کیت من وجود دارند که حتی ذره‌ای به اندازه محصولات محبوب قدیمی‌ام دوستشان داشته باشم. آخرین باری که واقعاً برای یک محصول زیبایی هیجان‌زده شدم، دوران دبیرستان بود.

ابتدا فکر می‌کردم دلیل این حس، توقف تولید بسیاری از محصولات محبوب اصلی‌ام است. یک بار پالت سایه‌ای از ناتاشا دنونا خریدم، صرفاً به این دلیل که یک رنگ صورتی روشن در آن وجود داشت که به نظر می‌رسید شاید شبیه به “Cherry” اربن دیکی باشد. اما نبود. زیبا بود، اما بیش از حد تصفیه شده، بیش از حد براق و تر، و در یک کلام، آن چیزی که باید باشد، نبود. پس دوباره در سایت‌های خارجی جستجو کردم و آنجا بود: همان پالت Skull، با قدمتی بیش از دو دهه. آن را به هر سختی بود تهیه کردم و با هیجان منتظر رسیدنش ماندم.

از خودم می‌پرسیدم: آیا اشتیاق من واقعاً از بین رفته است، یا باز کردن این محصول همان حسی را خواهد داشت که دهه‌ها پیش داشتم؟ وقتی رسید، قلبم به تپش افتاد. همان حس بود. شاید حتی بهتر؛ حسی شبیه به بازگشت به خانه.

دوران اسطوره‌سازی: وقتی برندها روح داشتند

کسانی که با حسرت از آرایش دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شمسی یاد می‌کنند، به شما خواهند گفت که حس و حال خاص آن محصولات هرگز در فرمولاسیونشان نبود. بسیاری از آن محصولات، از نظر فنی، به مراتب ضعیف‌تر از محصولات امروزی بودند. لاک‌های ناخن به سرعت لب‌پر می‌شدند. سایه‌های گلیتری ریزش فاجعه‌باری داشتند. رژ لب‌های مک (MAC)، با آن بوی شیرین و رویایی وانیل، به شدت لب‌ها را خشک می‌کردند.

آن حس نوستالژیک از جایی دیگر نشأت می‌گرفت؛ از چیزی که صنعت زیبایی امروز—چه در محصولات، چه در فرهنگ و چه در عمل—فاقد آن است: تخیل، امکان و زمینه (Context).

آرایش در آن زمان در هاله‌ای از اسطوره پیچیده شده بود. داستان‌ها پشت برندها واقعی و الهام‌بخش بودند. لاک ناخن بسیار محبوب “Sky” از برند Hard Candy، توسط یک دانشجوی خلاق با ترکیب دستی رنگ‌ها در اتاق خوابگاهش خلق شد. این یک داستان واقعی از شور و انگیزه بود، نه یک استراتژی بازاریابی حساب‌شده. برندهایی مانند Urban Decay با رنگ‌های عجیب و نام‌های جسورانه، چشم‌انداز زیبایی آن زمان را که تحت سلطه رنگ‌های تکراری بود، به چالش کشیدند. این رویکرد، بیانیه‌ای فرهنگی بود؛ یک شورش علیه کلیشه‌ها.

از آنجا که تعداد محصولات بسیار کمتر و دسترسی به آن‌ها محدودتر بود، رابطه شما با هر کدام از آنها عمیق‌تر می‌شد. یک رژ لب می‌توانست سال‌ها همراه شما باشد. یک پالت سایه، فقط یک پالت نبود، بلکه «آن پالت» بود. انتخاب‌های شما به بخشی از هویت شما تبدیل می‌شدند. شما با آن رژ لب شناخته می‌شدید، آن سایه چشم امضای شما بود. این محصولات صرفاً کالا نبودند، بلکه ابزاری برای ابراز وجود در جهانی بودند که گزینه‌های کمتری برای این کار در اختیار شما قرار می‌داد.

عصر اشباع: طوفان بی‌وقفه محصولات جدید

حالا به زمان حال بیاییم. چشم‌انداز فعلی از این متفاوت‌تر نمی‌تواند باشد. شما می‌توانید یک محصول جدید را در همان روز عرضه جهانی، از فروشگاه‌های آنلاین سفارش دهید و چند روز بعد درب منزلتان تحویل بگیرید. ویدیوهای “آنباکسینگ”، “خرید جدیدترین لوازم آرایش” و “مرتب‌سازی میز آرایش” پلتفرم‌های اجتماعی را به تسخیر خود درآورده‌اند. میکروروندها (Microtrends) در عرض یک هفته ظهور می‌کنند و از بین می‌روند؛ به طوری که برندها و رسانه‌های زیبایی به سختی می‌توانند خود را با این سرعت هماهنگ کنند.

فرهنگ اینفلوئنسرها، زیبایی را به یک نمایش (Performance) تبدیل کرده است که در آن هدف از آرایش، تولید محتواست، نه یک آیین شخصی (Ritual). ما از میز آرایش خود فیلم می‌گیریم، خریدهای جدیدمان را جلوی دوربین باز می‌کنیم، آموزش‌های خود را پست می‌کنیم، سلفی‌هایمان را به اشتراک می‌گذاریم، اما… برای چه؟ آخرین باری که کسی واقعاً برای دل خودش و برای بیرون رفتن آماده شد (بدون اینکه از آن پستی به اشتراک بگذارد) کی بود؟

این اشباع بی‌رویه، تأثیرات روانی عمیقی بر مصرف‌کنندگان دارد. پدیده‌ای به نام “خستگی تصمیم‌گیری” (Decision Fatigue) به وجود آمده است. وقتی مغز با گزینه‌های بیش از حد مواجه می‌شود، توانایی خود برای اتخاذ یک تصمیم منطقی و رضایت‌بخش را از دست می‌دهد. در دهه هفتاد شمسی، انتخاب بین چند رژ لب قرمز جدید یک فرآیند هیجان‌انگیز بود. امروز، انتخاب بین صدها رژ لب قرمز جدید که هر ماه عرضه می‌شوند، یک وظیفه طاقت‌فرساست. این وفور نعمت، ارزش ذاتی هر محصول را کاهش می‌دهد و آن را به یک کالای یک‌بار مصرف تبدیل می‌کند.

جدول مقایسه‌ای: صنعت زیبایی دیروز و امروز

برای درک بهتر مقیاس این تغییر، بیایید نگاهی به آمار بیندازیم.

شاخص (Indicator)
دهه ۱۳۷۰ و اوایل ۱۳۸۰ شمسی
دهه ۱۴۰۰ شمسی
اندازه بازار جهانی لوازم آرایش
تقریباً $۲۰۰ – $۲۵۰ میلیارد دلار
بیش از $۵۷۰ میلیارد دلار (با پیش‌بینی رشد بیشتر)
تعداد برندهای فعال
چند صد برند بزرگ و شناخته شده
ده‌ها هزار برند (از غول‌های صنعتی تا برندهای مستقل و اینفلوئنسری)
تعداد محصولات جدید در سال
چند صد محصول کلیدی در هر فصل
بیش از ۳۰,۰۰۰ محصول جدید فقط در بازار ایالات متحده در یک سال
کانال اصلی بازاریابی
مجلات، تبلیغات تلویزیونی، فیلم‌ها
شبکه‌های اجتماعی (اینستاگرام، تیک‌تاک، یوتیوب)، اینفلوئنسر مارکتینگ
سرعت چرخه‌های ترند
فصلی یا سالانه (توسط طراحان مد و ویراستاران زیبایی تعیین می‌شد)
هفتگی یا حتی روزانه (توسط الگوریتم‌ها و چالش‌های وایرال تعیین می‌شود)
عامل اصلی تأثیرگذار بر خرید
توصیه‌های متخصصان، تبلیغات مجلات، تجربه در فروشگاه
نظرات کاربران آنلاین، ویدیوهای اینفلوئنسرها، محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC)
تجربه خرید
فیزیکی، مبتنی بر کشف در فروشگاه، لمس و تست محصول
عمدتاً آنلاین، مبتنی بر جستجو، تحویل سریع، بدون تعامل فیزیکی

این اعداد فقط داستان رشد یک صنعت را روایت نمی‌کنند؛ آنها داستان تغییر کامل پارادایم در نحوه کشف، انتخاب و ارتباط ما با محصولات زیبایی را بازگو می‌کنند.

روانشناسی نوستالژی: چرا ما به گذشته پناه می‌بریم؟

اینکه چرا همه در حال حاضر شیفته محصولات و ترندهای آرایشی دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شده‌اند، دلایل عمیق‌تری از یک چرخه مد ساده دارد. این یک اشتیاق فرهنگی برای احساس، خاطره و کشف است.

  1. اقتصاد دوپامین و تازگی: مغز ما برای واکنش به تازگی (Novelty) سیم‌کشی شده است. کشف یک چیز جدید باعث ترشح دوپامین، هورمون پاداش و لذت، می‌شود. در گذشته، “جدید” یک رویداد نادر و ارزشمند بود. یک پالت سایه جدید فصلی، یک اتفاق بزرگ بود. اما امروز، در جهانی که هر روز با صدها “محصول جدید” بمباران می‌شویم، مغز ما دچار پدیده‌ای به نام “سازگاری لذت‌گرایانه” (Hedonic Adaptation) می‌شود. به عبارت دیگر، ما به این تازگی بی‌پایان عادت کرده‌ایم و دیگر آن تلنگر دوپامینی اولیه را دریافت نمی‌کنیم. هیجان، به امری عادی تبدیل شده و در نتیجه، از بین رفته است.
  2. شکل‌گیری هویت: دوران نوجوانی و جوانی، زمان شکل‌گیری هویت است. انتخاب‌های ما در آن دوره، از موسیقی که گوش می‌دهیم تا رژ لبی که می‌زنیم، به آجرهایی برای ساختن شخصیت ما تبدیل می‌شوند. در دنیایی با گزینه‌های محدود، هر انتخاب وزن بیشتری داشت. آن رژ لب تیره یا آن سایه چشم آبی یخی، فقط یک انتخاب زیبایی نبود؛ بلکه بیانیه‌ای در مورد این بود که شما چه کسی هستید یا می‌خواهید باشید. محصولات امروزی، با ماهیت زودگذر و قابل تعویضشان، به سختی می‌توانند چنین نقش عمیقی در زندگی ما ایفا کنند.
  3. اشتیاق برای یک دنیای آنالوگ: این بازگشت به گذشته، فراتر از آرایش است. این یک اشتیاق عمیق برای زمانی ساده‌تر است؛ زمانی قبل از اینکه الگوریتم‌ها به ما بگویند چه چیزی بخریم، چه چیزی بپوشیم و چه احساسی داشته باشیم. زمانی که می‌توانستیم بدون تلفن از خانه خارج شویم و به سادگی در دسترس نباشیم. این حس آزادی از نظارت دائمی و فشار برای به اشتراک گذاشتن هر لحظه از زندگی، چیزی است که نسل‌های جدیدتر هرگز تجربه نخواهند کرد. خرید یک محصول قدیمی، تلاشی ناخودآگاه برای خریدن تکه‌ای از آن زمان گمشده است.

بازگشت آرایش نوستالژیک: وقتی گذشته به کمک حال می‌آید

این اشتیاق جمعی از چشم برندها و تولیدکنندگان محتوا دور نمانده است. تیک‌تاک، میکاپ آرتیست‌هایی مانند ارین پارسونز را به مورخان زیبایی برای توده‌ها تبدیل کرده است. ویدیوهای عمیق و جذاب او در مورد تاریخچه محصولات کلاسیک، الهام‌بخش یک رنسانس زیبایی نوستالژیک شده است.

عشق جمعی ما به ستاره‌های آن دوران و آرایش خاصشان، الهام‌بخش نسل جدیدی از آرایش‌های دودی و لب‌های براق شده است. رنگ‌های سرد (Cool-toned) خوشبختانه دوباره به چرخه بازگشته‌اند. برندها نیز متوجه این موج شده‌اند و با بازتولید برخی محصولات آرایشی قدیمی محبوب دهه ۷۰ و ۸۰، مستقیماً به قلب این قطار نوستالژی زده‌اند.

اما این تلاش‌ها اغلب در بازآفرینی آن حس نوستالژیک و اصیل ناکام می‌مانند. چرا؟ چون آنها محصول را بازسازی می‌کنند، اما نمی‌توانند زمینه را بازسازی کنند. آنها می‌توانند رنگ را برگردانند، اما نمی‌توانند آن حس کشف در یک مجله، آن ساعت‌ها گشتن در مغازه‌ها، و آن ارتباط شخصی عمیق را که ما با آن محصولات داشتیم، دوباره زنده کنند.

جنبه‌های مثبت دوران مدرن: همه‌چیز تاریک نیست

با تمام این حسرت‌ها، نادیده گرفتن پیشرفت‌های عظیم صنعت زیبایی مدرن ناعادلانه است.

  • فراگیری و تنوع (Inclusivity): بازار زیبایی دهه هفتاد شمسی به طرز شرم‌آوری برای پوست‌های غیرسفید محدود بود. عرضه ۴۰ رنگ کرم پودر توسط برند فنتی بیوتی (Fenty Beauty) در سال ۱۳۹۶ شمسی یک نقطه عطف بود که کل صنعت را مجبور به تغییر کرد. امروز، تنوع رنگی بسیار بیشتری وجود دارد.
  • نوآوری در فرمولاسیون: محصولات امروزی از نظر عملکرد، ماندگاری و سلامت، بسیار برتر هستند. فرمول‌های “زیبایی پاک” (Clean Beauty)، محصولات وگان و بدون ظلم (Cruelty-Free)، و فناوری‌های پیشرفته‌ای که باعث می‌شوند سایه‌ها ریزش نکنند و رژ لب‌ها ساعت‌ها باقی بمانند، دستاوردهای بزرگی هستند.
  • دموکراسی در زیبایی: دیگر نیازی نیست برای یادگیری تکنیک‌های آرایش منتظر یک مقاله در مجله باشید. یوتیوب و تیک‌تاک مملو از آموزش‌های رایگان از بهترین متخصصان جهان است. قدرت از تعداد معدودی ویراستار و مدیر برند به دست توده‌ها و مصرف‌کنندگان منتقل شده است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

پس چرا با وجود محصولات بهتر، فراگیرتر و در دسترس‌تر، آن هیجان گذشته را نداریم؟ پاسخ این است که ما دلتنگ خود محصولات نیستیم؛ ما دلتنگ تجربه‌ای هستیم که آن محصولات نمادش بودند. ما دلتنگ جهانی هستیم که در آن انتخاب‌ها کمتر، اما معنادارتر بودند. دلتنگ زمانی که زیبایی یک سفر اکتشافی شخصی بود، نه یک مسابقه برای دیده شدن در فضای مجازی.

اشتیاق شدید برای زیبایی دهه هفتاد و هشتاد شمسی، واکنشی به فرهنگ اشباع، تحریک بیش از حد و اتصال بی‌پایان امروزی است. این یک فریاد برای رهایی است. در چشم‌انداز فرهنگی که به ما همزمان «بیش از حد» و «کمتر از همه چیز» می‌دهد، این چرخش به سمت جنبه شخصی‌تر و کمتر صیقلی زیبایی، نشانه‌ای امیدوارکننده است. نشانه‌ای از اینکه ما هنوز در اعماق وجودمان به دنبال داستان به جای محتوا، اصالت به جای یکپارچگی، و ارتباطات پایدار به جای روابط زودگذر هستیم.

وقتی نویسنده اصلی مقاله، سایه چشم قدیمی خود را دوباره امتحان کرد، بالاخره فهمید چه چیزی را از دست داده بود. فرمولاسیون قطعاً با گذشت زمان بهتر نشده بود. اما این مهم نبود. کشیدن آن سایه صورتی روی پلک‌ها، او را رو در روی نسخه نوجوانش قرار داد؛ نوجوانی که ساعت‌ها در آینه آرایش چشم دودی خود را تمرین می‌کرد و از طریق آن دری مخفی به سوی علاقه و حرفه زندگی‌اش پیدا کرد.

شاید این همان چیزی است که همه ما امروز تشنه‌اش هستیم: نه یک عرضه هیجان‌انگیز دیگر، نه یک پالت وایرال دیگر، بلکه محصولاتی که به ما کمک می‌کنند تا با خودمان ارتباط برقرار کنیم. شاید بسیاری از ما به دنبال یک ترند نیستیم، بلکه به دنبال بازگرداندن حسی هستیم که در آن، تمرین زیبایی ما ریشه در هویت و کشف داشت، نه در نمایش و تظاهر. راه حل، شاید خریدن یک محصول قدیمی دیگر نباشد، بلکه تغییر نگاهمان به محصولات جدید است: انتخاب آگاهانه، خرید کمتر اما بهتر، و استفاده از آرایش به عنوان یک آیین شخصی برای شادی خودمان، نه برای تأیید دیگران.

پرسش‌های متداول آرایش نوستالژیک دهه هفتاد (FAQ)

آیا محصولات آرایشی قدیمی واقعاً از نظر کیفیت بدتر بودند؟

بله، در بسیاری از موارد. فرمولاسیون‌های امروزی نسبت به محصولات آرایشی قدیمی از نظر ماندگاری، پیگمنت، بافت و مواد تشکیل‌دهنده (مانند حذف تالک و پارابن) بسیار پیشرفته‌تر هستند. با این حال، سادگی فرمول‌های قدیمی گاهی اوقات جذابیت خاص خود را داشت که بازسازی آن دشوار است.

چگونه می‌توانم دوباره از آرایش کردن لذت ببرم؟

سعی کنید از چرخه‌های ترند فاصله بگیرید. یک “دوره استراحت از خرید آرایش” را امتحان کنید تا از محصولات فعلی خود دوباره استفاده کنید و عاشقشان شوید. به جای دنبال کردن اینفلوئنسرها، از هنر، طبیعت یا تاریخ برای الهام گرفتن استفاده کنید. آرایش را به یک آیین آرامش‌بخش برای خودتان تبدیل کنید، نه یک وظیفه برای تولید محتوا.

آیا بازاریابی نوستالژیک همیشه موفق است؟

نه همیشه. اگر یک برند صرفاً یک محصول قدیمی را بدون درک دلیل عشق مردم به آن بازگرداند، ممکن است شکست بخورد. موفق‌ترین کمپین‌های نوستالژیک آنهایی هستند که نه تنها محصول، بلکه احساس و داستان پشت آن را نیز زنده می‌کنند.

کدام ترندهای آرایشی دهه هفتاد و هشتاد شمسی دوباره مد شده‌اند؟

لب‌های کانتور شده با خط لب تیره‌تر، سایه‌های چشم آبی یخی و نقره‌ای، رژ لب‌های قهوه‌ای، پوست مات، و ابروهای نازک (هرچند با احتیاط بیشتر) همگی در حال بازگشت هستند.

آیا اشباع بازار زیبایی در آینده کاهش خواهد یافت؟

بعید به نظر می‌رسد. با سهولت ورود به بازار از طریق فروش آنلاین و تولید قراردادی، احتمالاً شاهد ظهور برندهای بیشتری خواهیم بود. با این حال، ممکن است مصرف‌کنندگان به سمت “مینیمالیسم آگاهانه” حرکت کنند و به جای خرید محصولات زیاد، روی تعداد کمی محصول باکیفیت و معنادار سرمایه‌گذاری کنند.

فهرست منابع مورد استفاده:
  • Business of Fashion: “The New Beauty Conglomerate Is One Person” – An analysis of how influencers are becoming brands themselves, contributing to market saturation.
  • Forbes: “The Beauty Industry’s Inclusivity Problem” – Discusses the historical lack of diversity and the changes led by brands like Fenty Beauty.
  • Psychology Today: “The Power of Nostalgia” – Explores the psychological benefits of nostalgia, including its ability to provide comfort, meaning, and social connectedness.
  • Statista: “Cosmetics Market – Worldwide” – Provides up-to-date statistics on the global cosmetics market size and revenue forecasts.
  • Vox: “The endless cycle of TikTok beauty trends” – An article detailing the rapid acceleration of micro-trends on social media and its effect on consumers and brands.
  • McKinsey & Company: “The State of Fashion: Beauty” – A comprehensive report on the beauty market’s size, growth drivers, and key trends, including the impact of digitalization and social commerce.
امتیاز شما به این مطلب: 
۵

امتیاز شما :

به اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *