ماه عسل رویایی و اعتراف تلخ سلنا گومز: پس از ازدواج، از ترس اینکه همه چیز نابود شود، هق‌هق گریه می‌کردم!

چند هفته بعد از مراسم ازدواج رؤیایی‌شان، حالا جزئیات تازه‌ای از ماه‌عسل عاشقانه‌ی سلنا گومز و بنی بلانکو منتشر شده است — سفری که به گفته‌ی نزدیکان این دو، «کامل، آرام و پر از لحظه‌های ناب عشق» بوده است.

مجله زیبایی و پزشکی درمالیدی
زمان خواندن 5 دقیقه

در حالی که جزئیات ماه عسل «بی‌نقص» و جاده‌ای سلنا گومز و بنی بلانکو فاش شده، خود سلنا در اعترافی تکان‌دهنده فاش کرد که پس از عروسی، از ترس و اضطراب، بی‌وقفه گریه می‌کرده است. پشت پرده لبخندهای عروس جدید هالیوود چه می‌گذرد؟

در ظاهر، داستان سلنا گومز به یک پایان خوش هالیوودی رسیده است: یک عروسی رویایی با مردی که او را می‌پرستد، یک مهمانی پر از ستاره‌های تراز اول و حالا، جزئیات یک ماه عسل «بی‌نقص» و رمانتیک. اما خود سلنا در یک اعتراف بی‌نهایت تکان‌دهنده و تلخ، پرده از روی این تصویر بی‌نقص برداشته و فاش کرده است که در پشت لبخندهایش به عنوان یک عروس، روحی پر از ترس و اضطراب پنهان بوده که او را تا مرز «هق‌هق گریه» پیش برده است.

ماه عسل جاده‌ای: فرار از هیاهو به آغوش آرامش

پس از عروسی پر زرق‌وبرقشان در ۲۷ سپتامبر، سلنای ۳۳ ساله و بنی بلانکوی ۳۷ ساله، به جای سفری لوکس به مقصدی عجیب، یک انتخاب بسیار صمیمی و رمانتیک داشتند: یک سفر جاده‌ای. یک منبع نزدیک به این زوج به مجله «People» فاش کرد: «آنها عاشق ماه عسل کوچکشان شدند. پس از هیجان چند روزه عروسی، واقعاً از اینکه سرعت زندگی را کم کنند، در جاده‌ها به اکتشاف بپردازند و استراحت کنند، لذت بردند. آنها در امتداد سواحل کالیفرنیا رانندگی کردند و به تگزاس هم سر زدند. این ماه عسل، بی‌نقص بود.» این سفر، نمادی از خود رابطه آنهاست: آرام، واقعی و به دور از هیاهوی هالیوود؛ درست همان چیزی که روح خسته سلنا به آن نیاز داشت.

پشت پرده لبخند عروس: «از ترس، هق‌هق گریه می‌کردم»

اما در حالی که دنیا تصویر یک عروس خوشبخت را می‌دید، سلنا در درون خود با شیاطین قدیمی‌اش می‌جنگید. او که روز چهارشنبه در کنفرانس «قدرتمندترین زنان» مجله Fortune شرکت کرده بود، در اعترافی شجاعانه و تکان‌دهنده، از اضطراب شدیدش پس از عروسی گفت: «شخصیت من اینطور کار می‌کند؛ هر وقت یک اتفاق عالی در زندگی‌ام می‌افتد، منتظرم که یک اتفاق بد هم بیفتد. برای همین، به جای اینکه در لحظه باشم و بگویم وای چه کار بزرگی کردیم، همیشه در این فکرم که خب، همه اینها ممکن است فردا از بین برود، پس چطور مطمئن شوم که این اتفاق نمی‌افتد؟» او با چشمانی اشکبار ادامه داد: «من بعد از ازدواجمان، بی‌وقفه در حال هق‌هق گریه بودم!»

این اعتراف تلخ، ریشه در سال‌ها ضربه روحی و جسمی سلنا دارد. او که با بیماری‌های سختی چون لوپوس، پیوند کلیه و اختلال دوقطبی جنگیده و روابط عاشقانه پرآسیبی را (به خصوص با جاستین بیبر) تجربه کرده، حالا از خوشبختی خودش می‌ترسد. این ترس، زخم عمیقی است که نشان می‌دهد حتی در اوج شادی نیز، سایه‌های گذشته می‌توانند روح یک نفر را تسخیر کنند.

فلش‌بک به یک شب رویایی

این ترس، در تضاد کامل با شب عروسی او قرار دارد؛ شبی که در آن ۱۷۰ نفر از نزدیک‌ترین دوستان و خانواده‌اش، از جمله تیلور سوئیفت، پاریس هیلتون و اد شیرن، برای جشن گرفتن عشق او و بنی جمع شده بودند. سلنا با دو لباس خیره‌کننده از رالف لورن، پابرهنه در آغوش همسرش رقصید و به نظر می‌رسید خوشبخت‌ترین زن روی زمین است. اما حالا می‌دانیم که حتی در آن لحظات نیز، ذهن او درگیر ترس از دست دادن این خوشبختی بوده است.

در نهایت، داستان سلنا گومز یک افسانه هالیوودی ساده نیست. این یک داستان واقعی درباره زنی است که با شجاعت با زخم‌هایش روبرو می‌شود و در عین حال، سعی می‌کند به عشقی که به گفته خودش «بهتر از هر انسان دیگری روی این سیاره با او رفتار کرده»، اعتماد کند. ماه عسل جاده‌ای و ساده او، شاید همان پادزهری باشد که برای این ترس‌های عمیق نیاز دارد: یک یادآوری آرام که عشق واقعی، در لحظات ساده و در کنار هم بودن در جاده زندگی معنا پیدا می‌کند.

امتیاز شما به این مطلب: 
۵

امتیاز شما :

برچسب‌ها:
به اشتراک بگذارید
بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *