بریتنی اسپیرز، الهه پاپ که روزی به عنوان سکسیترین زن جهان شناخته میشد و امپراتوریاش صدها میلیون دلار ارزش داشت، حالا در آستانه ۴۴ سالگی، در وضعیتی نگرانکنندهتر از همیشه به سر میبرد. تصاویر اخیر از خانه کثیف و نامرتب او که در آن فضله سگ روی زمین دیده میشد، تنها دریچه کوچکی به یک زندگی تراژیک و پنهان بود؛ حقیقتی که دوستان نزدیکش حالا از آن پرده برداشتهاند: بریتنی در حال «از دست دادن ارتباط با واقعیت» است و در عمارتی ویرانشده، در دنیای توهمات و کثافت زندگی میکند.

«فضله سگ فقط نوک کوه یخ است»: درون عمارت ویرانشده
یک منبع داخلی که بیش از دو دهه است بریتنی را میشناسد، در اعترافی تکاندهنده میگوید: «آن فضله سگ که همه دیدند، واقعاً فقط نوک کوه یخ است. خانه او یک آشغالدانی واقعی است. بعضی از اتاقها کاملاً با لباسهای کهنه و کثیف پر شدهاند. وضعیت آشپزخانه هم بهتر نیست.»
این تصاویر ذهنی، در تضاد کامل با ویدیوهایی است که بریتنی از خود منتشر میکند؛ ویدیوهایی که در آن با لباسهایی کوتاه و نیمهبرهنه میرقصد و سعی دارد تصویری شاد و آزاد از خود به نمایش بگذارد. اما به گفته دوستانش، این شادی، یک توهم خطرناک است.

دختربچه گمشده: پیتر پن در قفسی طلایی
تراژدی بزرگ بریتنی، به گفته نزدیکانش، این است که او پس از سالها ضربه روحی و کنترل شدن توسط دیگران، از نظر ذهنی در دوران نوجوانیاش متوقف شده است. او زنی ۴۳ ساله با ذهنیت یک دختربچه است. این منبع میافزاید: «او فکر میکند دوباره ۲۰ ساله شده است؛ بدون هیچ مسئولیتی، فقط میخواهد خوش بگذراند و مثل یک نوجوان زندگی کند. هر وقت درباره وضعیت خانهاش با او صحبت میکنم، بحث را عوض میکند و میگوید همه چیز خوب است و زندگی زیباست. او در بسیاری از موارد، ارتباطش را با واقعیت از دست داده است.»
این وضعیت روانی، دلیل اصلی پستهای عجیب و غریب او در شبکههای اجتماعی است: از رقصیدن با چاقو و نوشتن متنهای بیسروته گرفته تا پستهای کاملاً برهنه که فقط با یک ایموجی سانسور شدهاند. اینها فریادهای کمک از سوی زنی است که در دنیای خودش گم شده است.

ازدواج به عنوان «حواسپرتی»: فرار از درد جدایی پسرانش
آزادی بریتنی از قیمومیت پدرش، که همه آن را یک پیروزی بزرگ میدانستند، به نظر میرسد او را در تنهایی عمیقتری فرو برده است. او اعتراف میکند که ازدواجش با سام اصغری، تنها یک «حواسپرتی ساختگی» بوده تا با درد بزرگتری کنار بیاید: دوری از دو پسرش. بریتنی در پستی دلخراش نوشت: «سختترین سالهای زندگی من، آن سه سالی بود که پسرهایم از من دور بودند. اجازه تماس یا پیام دادن نداشتم. راز بقای من، انکار و اشکهای زیاد بود. ازدواج من و سام هم مثل یک حواسپرتی ساختگی برای کنار آمدن با این درد بود.»

جستجوی desesperada برای یک ناجی
حالا که بریتنی دوباره با پسرانش در ارتباط است، اما هنوز از نظر عاطفی ویران است، تمام امیدش را به پیدا کردن یک عشق واقعی بسته است. دوستانش میگویند او به شدت به دنبال عشق میگردد و احساس میکند «طلسم شده» است، اما باور دارد که مرد رویاهایش جایی منتظر اوست و همین مرد، «تکه گمشده پازل زندگیاش» خواهد بود و او را از این آشفتگی نجات خواهد داد.
این باور تراژیک به یک ناجی، نشاندهنده عمق آسیبدیدگی اوست. به گفته این منبع: «او باید عادتهای زندگیاش را تغییر دهد، به زندگیاش سر و سامان دهد و با واقعیت روبرو شود تا دوباره شاد و باثبات شود.»
داستان بریتنی اسپیرز، داستان سقوط دردناک یک الهه است؛ زنی که زمانی همه چیز داشت و حالا در عمارت بزرگ اما ویرانهاش، در میان لباسهای کثیف و خاطرات گذشته، به دنبال عشقی میگردد که شاید تنها در توهماتش وجود داشته باشد. سوال بزرگ این است: آیا کسی هست که بتواند این پرنسس گمشده را قبل از آنکه کاملاً در دنیای خیالیاش غرق شود، نجات دهد؟